تْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ).
امام(عليه السلام) در واقع در اين عبارت کوتاه چهار نام بر دنيا نهاده که هر يک پيامى دارد. نام «مسجد»، «مصلى»، «مهبط وحى» و «تجارت خانه اولياى حق» آيا ممکن است مسجد جايگاه بدى باشد و يا نمازخانه فرشتگان سزاوار نکوهش گردد؟ و آيا جايگاهى که وحى الهى بر آن نازل شده و تجارت خانه دوستان حق است جاى بدى است؟
تعبير به تجارت خانه در واقع بر گرفته از آيه شريفه (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَة تُنجِيکُمْ مِّنْ عَذَاب أَلِيم) مى باشد.(1)
بعضى از شارحان نهج البلاغه «مُصَلَّى مَلاَئِکَةِ اللَّهِ» را اشاره به سجده کردن فرشتگان براى آدم دانسته اند در حالى که دليلى بر اين تخصيص نيست; پيوسته جمعى از فرشتگان در حال سجود و جمعى در حال رکوع و مشغول نمازند و منحصر به زمان خاصى نيست و فرشتگان در همه جا هستند; در آسمان و در زمين و مخصوصاً در اماکن مقدسى همچون مکه و مدينه و بقاع معصومان(عليهم السلام).
از مجموع اين تعبيرات استفاده مى شود که دنيا موقعيت بسيار مهمى دارد براى آنان که از آن بهره گيرند; هم منزلگاهى است براى تهيه زاد و توشه، هم دانشگاهى است براى دروس اخلاقى و موعظه، هم محلى براى عبادت پروردگار و هم تجارت خانه اى است که انسان با سرمايه عمر وارد آن مى شود و در برابر اين سرمايه مى تواند بهترين متاع ها را که همان قرب پروردگار و رضاى او و سعادت جاويدان است فراهم سازد.
از اين رو امام در ادامه اين سخن مى فرمايد: «آنها در دنيا رحمت خدا را
به دست آورده و بهشت را از آن سود بردند»; (اکْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ، وَرَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ).
سپس امام(عليه السلام) براى يک نتيجه گيرى به آغاز سخن باز مى گردد و مى فرمايد: «با اين حال (که براى تو شرح دادم) چه کسى دنيا را نکوهش مى کند در حالى که جدايى خود را اعلام داشته و فراق خود را با صداى بلند خبر داده و خبر از مرگ خود و اهلش داده است»; (فَمَنْ ذَا يَذُمُّهَا وَقَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا، وَنَادَتْ بِفِرَاقِهَا، وَنَعَتْ نَفْسَهَا وَأَهْلَهَا).
امام(عليه السلام) بعد از اين سه جمله که در پاسخ مذمت گويان فرموده با دو جمله ديگر آن را تکميل مى کند و مى فرمايد: «دنيا با نمونه اى از بلاهايش بلاهاى آخرت را به آنها نشان داده و با صحنه هايى از سرور و خوشحالى اش به سرور آخرت متوجه ساخته است (در حالى که مى دانند نه بلاى آخرت قابل مقايسه با بلاى دنيا و نه سرور آخرت شايسته مقايسه با سرور دنياست)
و گاه مى بينند هنگام عصر در عافيت اند و صبح گاهان در مصيبت (و به اين ترتيب) گاه تشويق مى کند و گاه مى ترساند و انسان را به خوف مى افکند و برحذر مى دارد»; (فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلاَئِهَا الْبَلاَءَ، وَشَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ؟! رَاحَتْ بِعَافِيَة، وَابْتَکَرَتْ بِفَجِيعَة، تَرْغِيباً وَتَرْهِيباً وَتَخْوِيفاً وَتَحْذِيراً).
آرى، دنيا با زبان حال به روشنى ماهيت خود را که همان ناپايدارى و بىوفايى و بى اعتبارى است آشکار ساخته، حوادث زودگذر، از دست رفتن عزيزان، بيمارى هاى ناگهانى و بلاهاى زمينى و آسمانى همه اينها پيام هاى روشنى است که دنيا براى معرفى خود به اهلش مى فرستد. با اين حال چگونه مى توان گفت دنيا فريبنده و غافل کننده است.
تعبير به «مَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلائِهَا الْبَلاءَ» شبيه چيزى است که در آيه 21 سوره «سجده» آمده است: «(وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِّنَ الْعَذَابِ الاَْدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الاَْکْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ); به آنها از عذاب نزديک (دنيا) پيش از عذاب بزرگ (آخرت) مى چشانيم، شايد باز گردند».
«راحَتْ» از ريشه «رَواح» به معناى عصرگاهان و «ابْتَکَرَتْ» از ماده «بکور» به معناى صبحگاهان، «فَجيعَة» حوادث وحشتناک و دردناک و واژه هاى «تَرْغيباً» و «تَرْهيباً» و «تَخْويفاً» و «تَحْذيراً» در واقع مفعول لاجله هستند.
بنابراين چشمى باز و گوشى شنوا مى خواهد تا تمام اين پيام هاى بيدارگر را ببيند و بشنود به ويژه در عصر ما که حوادث سريع تر صورت مى گيرد و فاجعه ها شتاب بيشترى دارند; نمونه آن تصادف هاى مرگ آور اتومبيل ها و سقوط هواپيماها و غرق شدن کشتى ها و بيمارى هاى واگيردار گسترده است، اين پيام، پررنگ تر و شفاف تر است.
آن گاه امام(عليه السلام) در پايان اين سخنانِ حکمت آميز و فوق العاده بيدار کننده چنين نتيجه گيرى مى کند که «با اين اوصاف، گروهى آن را در روز پشيمانى (روز قيامت) نکوهش مى کنند و گروه ديگرى در آن روز آن را مدح و ستايش مى نمايند; همان گروهى که دنيا به آنها تذکر داد و متذکر شدند و براى آنها (با زبان حال) سخن گفت و تصديقش کردند و به آنان اندرز داد و اندرزش را پذيرا شدند»; (فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ، وَحَمِدَهَا آخَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
ذَکَّرَتْهُمُ الدُّنْيَا فَتَذَکَّرُوا، وَحَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا، وَوَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا).
آرى هوى پرستان غافل در قيامت که آثار اعمال سوء خود را مى بينند سخت پشيمان مى شوند و زبان به مذمت دنيا مى گشايند ولى خردمندان بيدار زبان به ستايش آن مى گشايند که از آن تجارت خانه پرسود و مزرعه پربار بهترين بهره ها را گرفتند و با خود به عرصه قيامت آوردند.
از اين جمله هاى اخير نکته اى را که قبلا به آن اشاره کرديم بهتر مى توان دريافت که مذمت دنيا در بسيارى از کلمات معصومان(عليهم السلام) و حتى در آيات قرآن هيچ منافاتى به مدح و ستايش آن در اين کلام پربار اميرمؤمنان(عليه السلام) ندارد. آنچه در نکوهش آن آمده ناظر به افراد کوتاه بين و غافل و بى خبر و آنچه در مدح آن آمده ناظر به آگاهان و خردمندان و عاقبت انديشان است. مهم آن است که با کدام ديده به دنيا بنگريم. اگر با ديده مثبت بنگريم دنيا به راستى مزرعه آخرت است و اگر با ديده منفى نگاه کنيم دنيا سراى غرور و غفلت و بى خبرى و نکبت است.
(1). سوره صف، آيه 10.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات